زیبایی عشق
کلی مست کردیم و خندیدم که انقدر فیلیکس خورده بود که بالا اورد
سونگمین گفت
_بچه ها منو ای ان و فیلیکس میریم چون فیلیکس باید پشت دراز بکشه
سونگمین بلند شد و به ای ان گفت
_بلند شو بریم
جونگین موافقت کردن و فیلیکس رو بلند کردن و بردن
ماشین دوم
سوزی گفت
_منو رز و هیونجین میریم به علاوه وسایل هاهم جا میشن
من گفتم
_من چی
سوزی گفت
_تو با بقیه بیا
هوفی کردم که یه نگاهی حس کردم رومو برگردونندم دیدم چان داره نگاهم میکنه لبامو قونچه کردم که خندید و گفت
_کیوت
جیسونگ
_منو جنا و لینو چانگبین میریم شما دوتا خودتون برید
بع چان نگاه کردم و گفتم
_باشه
و اونا رفتن
منو چان هم سوار ماشین شدیم و رفتم ما زودتر از بچه ها رسیدم البته قرار بود پسرا هم شب خونه ما باشن که یهو بنگ چان منو بین خودش و دیوار انداخت وبوسیدم تعجب کردم خواستم جدا شم که نشد یهو دستشو جای شخصی گذاشت و می.. مالی.. دشون منو برد سمت تخت که یه حرف در اومدم و گفتم
_نکنه. میخوای... بنگ چان من.. تو
_ات من دوست دارم
_چی؟؟
_تو.. از من خوشت نمیاد؟
لبخندی زدم و شروع کردم به بوسیدنش که یهو دستشو به سمت زیپ شلوارم برد...
ویو اعضا
صدای ناله های
ات: آهههههههههههههه چان آههههه بسه
چان: آهههه ات خیلی تنگی آهههه
پسرا و دخترا روی مبل نشسته بودم و سرخ شده بودن
چانگبین گفت
_نقشمون گرفت
رز گفت
_اره
ای ان توی از اون لحظه به بعد از بچه نون به ددی نون تبدیل شد
سونگمین گفت
_بچه ها منو ای ان و فیلیکس میریم چون فیلیکس باید پشت دراز بکشه
سونگمین بلند شد و به ای ان گفت
_بلند شو بریم
جونگین موافقت کردن و فیلیکس رو بلند کردن و بردن
ماشین دوم
سوزی گفت
_منو رز و هیونجین میریم به علاوه وسایل هاهم جا میشن
من گفتم
_من چی
سوزی گفت
_تو با بقیه بیا
هوفی کردم که یه نگاهی حس کردم رومو برگردونندم دیدم چان داره نگاهم میکنه لبامو قونچه کردم که خندید و گفت
_کیوت
جیسونگ
_منو جنا و لینو چانگبین میریم شما دوتا خودتون برید
بع چان نگاه کردم و گفتم
_باشه
و اونا رفتن
منو چان هم سوار ماشین شدیم و رفتم ما زودتر از بچه ها رسیدم البته قرار بود پسرا هم شب خونه ما باشن که یهو بنگ چان منو بین خودش و دیوار انداخت وبوسیدم تعجب کردم خواستم جدا شم که نشد یهو دستشو جای شخصی گذاشت و می.. مالی.. دشون منو برد سمت تخت که یه حرف در اومدم و گفتم
_نکنه. میخوای... بنگ چان من.. تو
_ات من دوست دارم
_چی؟؟
_تو.. از من خوشت نمیاد؟
لبخندی زدم و شروع کردم به بوسیدنش که یهو دستشو به سمت زیپ شلوارم برد...
ویو اعضا
صدای ناله های
ات: آهههههههههههههه چان آههههه بسه
چان: آهههه ات خیلی تنگی آهههه
پسرا و دخترا روی مبل نشسته بودم و سرخ شده بودن
چانگبین گفت
_نقشمون گرفت
رز گفت
_اره
ای ان توی از اون لحظه به بعد از بچه نون به ددی نون تبدیل شد
- ۱۷.۳k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط